انتزاعی یا آبستره در برابر واقعی قرار میگیرد. واقعی چیزی است که در جهان وجود داشته باشد و انتزاعی چیزی که به شکل خالصش در جهان نباشد. عکاسی انتزاعی، شاخهای از عکاسی است که با حذف برخی ویژگیهای سوژه و پررنگ کردن برخی دیگر، به بیانی انتزاعی دست مییابد
در هنر دو نوع انتزاع استفاده میشود: یکی پدیدآوردن چیزهایی که در خارج وجود ندارند، یعنی واقعی نیستند، و دیگری بازنمایی واقعیتها با حذف برخی بخشهای غیرضروری آنها. حالت اول در عکاسی ممکن نیست و تنها حالت دوم باقی میماند. در این حالت عکاس با حذف برخی خصوصیات یک چیز، تأکید بیشتری بر جنبههای مهمتر سوژه میکند و به بیننده امکان میدهد که سوژه را از همان جنبهای که او میبیند ببیند. به عنوان نمونه اگر شما بتوانید در عکسی خود به نوعی قد و وزن انسانی را حذف کنید و کاری کنید که تنها مفهوم انسانیت او منتقل شود، عکس شما آبستره خواهد بود.
ما جهان پیرامون خود را رنگی میبینیم و اگر تصویری سیاه و سفید باشد، انتزاعی و غیرواقعی است. استفاده از زوایای غیرمعمول نیز باعث میشود که عکس حالت طبیعی نداشته باشد و در کار انتزاعی کردن میتواند فاکتور مهمی باشد. در این حالت شما کاری کردهاید که بیننده تصویر را از طریق عادت همیشگی خود نبیند و تا حدی از حالت معمول جدا شود و این نوعی انتزاع است. اغراق در رنگ، واید یا تله بودن بیش از حد، فکوس بیش از حد در سوژهها، استفاده از ساتریشن (وی واید یا رنگ) بسیار غلیظ، استفاده از کنتراست بالا، تصاویر سیاه یا ضد نور، حرکت دوربین در حین عکاسی و هر گونه استفاده غیرمعمول از تجهیزات عکاسی، گونهای انتزاعی به عکسها خواهد بخشید.
قبل از هر چیزی در عکاسی انتزاعی باید به این سوال پاسخ دهیم : هنگامی که سوژه را حذف کنید چه چیزی باقی میماند؟
به جز صحنهای که از آن عکاسی میکنید اجزای بسیار زیادی یک عکس را تشکیل میدهند. مطمئنا مهمترین بخش یک عکس، اجزا غیرقابل لمس آن میباشد. چیزهایی مانند ترکیببندی، حالات و احساسات عکس.
مطمئنا سوژه شما تحت تاثیر این متغیرها قرار میگیرد. در صورتی که از یک زوج خندان در یک عروسی عکس بگیرید، به احتمال زیاد مود عکس شاد و دلپذیر خواهد بود. البته برای گرفتن عکسهای شاد و دلپذیر همیشه لازم نیست از عروسی عکاسی کنید.
بنابراین مود هر عکس کاملا انعطافپذیر است و لزوما بسته به یک سوژه خاص نیست. با این وجود، هنگامی که تصاویر انتزاعی میگیرید احتمال خیلی زیادی وجود دارد که بخش مهمی از عکس را از بین ببرید که در بسیاری از اوقات ممکن است این قسمت خیلی مهم باشد.
از این رو هیچ توجیهی ندارد که در هنگام امضا شدن یک قرارداد مهم، برای عکاسی از یک سوژه خاص اقدام به گرفتن عکسهای انتزاعی کنید. البته در انواع دیگر عکاسی، حذف کردن سوژه کل عکس را خراب نمیکند و حتی ممکن است با حذف سوژه بتوانید عکس بهتری بگیرید. برای گرفتن عکسهای انتزاعی، ابزارهای زیادی در اختیار شما قرار دارد.
-نور: روشن در برابر تیره، خشن در برابر آرام
-رنگ: گرم در برابر سرد، قوی در مقابل ضعیف
-بافت: صاف، خشن، زبر، نرم و…
-ترکیب: متعادل، نامتعادل، داینامیک، استاتیک، باز، بسته، شلوغ، ساده
-احساسات: هر احساسی که بتوانید به آن فکر کنید.
نیازی به گفتن نیست که تصاویر انتزاعی میتوانند اشارهای به سوژه نیز داشته باشند(برای مثال طبیعت در مقابل یک محیط صنعتی) که میتواند به خوبی مود عکس را تغییر دهد. به طور خلاصه باید بگویم که عکاسهای انتزاعی راههای زیادی برای انتقال پیام خودشان دارند.
عکاسی نیمه انتزاعی
قبل از اینکه جلوتر برویم بهتر است به یک جمعبندی درمورد عکاسی انتزاعی برسیم. عکاسی انتزاعی برای شما چه معنایی دارد؟ آیا فقط اینکه نتوانید سوژه را پیدا کنید تصویر شما انتزاعی است؟ اگر بتوانید مفهوم عکس را بفهمید ولی بخش مهمتر عکس خطها، شکلها و ساختار آن باشد چطور؟ همین تفاوت بین عکاسی انتزاعی و نیمه انتزاعی است.
اکثر عکسهای این مقاله نیمه انتزاعی هستند و با نگاه کردن به آنها میتوانید یک ایده از سوژه عکس داشته باشید. این عکسها برخلاف برخی نقاشیها که هیچ سوژه مشخصی ندارند و فقط خط و رنگ بر روی بوم هستند کاملا انتزاعی نیستند. بهخاطر اینکه عکاسی واقعیتر است بیشتر عکسها نیمه انتزاعی هستند تا انتزاعی کامل، این موضوع بیشتر هنگامی به چشم میآید که تصاویر تارشده و تحریف شده را نادیده بگیرید؛ فقط تعداد کمی از تصاویر خیلی واضح آنقدر غیرمنتظره هستند که تشخیص سوژه در آنها غیرممکن باشد.
البته این چیز خیلی بدی نیست. مطمئنا ممکن است شما بتوانید بگوئید که یک تصویر خاص، نشاندهنده یک ساختمان است ولی این بدین معنی نیست که این عکس اصلا انتزاعی نیست. عکاسی نیمه انتزاعی میتواند خصوصیتهای تاثیرگذار زیادی داشته باشد.
در حقیقت ممکن است عکاسی روزمره(غیر انتزاعی) بتواند از اقتباس کردن از این سبک، چیزهای زیادی به دست بیاورد. برای این کار باید صحنه خودتان را به گونهای بسازید که مانند یک کلکسیون انتزاعی از خطوط، شکلها، رنگها، بافتها و هارمونیها به نظر برسد که برای انتقال پیام احساسی مدنظر شما شکل گرفته است. در این حالت ماهیت واقعی صحنه به عنوان یک پیام ثانویه به بیننده منتقل میشود. این حالت چیزی است که در عکسهای مورد علاقه من از عکاسهای دیگر خیلی به چشم میآید.


برای مثال ممکن است عکس یک تکه ابر را بر روی یک کوه نشان دهد، ولی عکس یا ترکیببندی آن مستقل از سوژه اصلی به نظر بیاید. ممکن است اینگونه به نظر برسد که عکس در مورد کوه و ابر بالای آن نیست و عکاس بیشتر تلاش داشته است شکلها و حالت آن را به نمایش بگذارد.
البته باید گفت که این نوع عکاسی همیشه ایدهآل نیست. برای مثال این روش برای عکسهای مستند و یا عکسهایی که سوژه خیلی تاثیرگذار است که کل عکس را تحت تاثیر میگذارد مناسب نیست.
ولی در برخی موارد (حتی مواردی که هیچچیز مبهمی در سوژه نمیبینید)، داشتن ذهنیت انتزاعی کمک زیادی به شما میکند.
نکتههایی برای عکاسی انتزاعی
-به دنبال شکلها بگردید، نه سوژه
عکاسی انتزاعی بیشتر برای گفتن داستان از طریق مباحث زیباییشناسی و ترکیب عناصر است تا استفاده از سوژه؛ برای همین کمی ذهنتان را باز کنید.
دنیا را به عنوان چیزهای تکی نبینید و سعی کنید آنرا به عنوان شکلها، خطوط، رنگها، بافتها، سایهها و روشناییها ببینید.
به آسمان نگاه کنید و به جای ابر، حبابهای روشن را ببینید. به ساختمانها نگاه کنید و تکرار اشکال هندسی را به جای پنجره و تراس ببینید. به زمین نگاه کنید و به جای دیدن گیاه، یک نوار سبز ببینید که میتوانید از آن برای ساخت ترکیب خودتان استفاده کنید. از این شکلها و رنگها برای کاملکردن یکدیگر استفاده کنید. در اینجا میتوانید از ابزارهایی که پیشتر گفته شد (نور، رنگ، بافت، ترکیب و احساسات)استفاده کنید. هنگامی که قادر باشید فراتر از سوژه فکر کنید، تصاویر انتزاعی شما بهتر و بهتر میشوند.
-از Post-Processing استفاده کنید
در عکاسی انتزاعی از آنجایی که شما تنها فردی هستید که میدانید سوژه اصلی چگونه ظاهر شده است، هنگام ویرایش عکس نسبت به عکاسی عادی، امکانات بیشتری در اختیار دارید.
توصیه نمیکنم که تمام عکسهای انتزاعی که میگیرید را به صورت غیرعادی ویرایش کنید. این چیزی است که بستگی به استایل و محدودیتهای شخصی شما دارد.
با این وجود در صورتی که رنگهای غیرطبیعی یا انعطافپذیری بیشتری در نحوه نمایش تصاویرتان میخواهید، الان بهترین موقعیت برای این کار است.
به شخصه، دوست دارم از عکاسی انتزاعی به عنوان یک بهانه برای گرفتن تصاویر سیاه و سفید با کنتراست بالا که عادی به نظر میرسند و یا حداقل خیلی غیرعادی نیستند استفاده کنم. هنگامی که بیننده نتواند در نگاه اول سوژه را تشخیص دهد، به راحتی واقعیت عکس را نادیده میگیرد.


-یک تکه از زندگی را ایزوله کنید
میتوانید با استفاده از متدهای زیادی اقدام به عکاسی انتزاعی کنید، ولی در اکثر اوقات این عکسها نتیجه سادهسازی شدید صحنه است. شما به صحنه نگاه میکنید و هرچیزی که به انتقال پیام شما کمک نکند (از جمله سوژه اصلی) را حذف میکنید.
حال سوال این است که چگونه باید محتوای یک عکس را به اندازهای حذف کنید که انتزاعی به نظر برسد؟
معمولا این کار با زومکردن به اندازهای که فقط یک مشخصه خاص ایزوله شود انجام میشود ولی یکی دیگر از راههای انجام این کار، این است که آنقدر به سوژه نزدیک شوید که جزئیات فرعی به صورت خود به خود حذف شوند.
به همین دلیل است که عکاسی ماکرو به اندازه زیادی شبیه به عکاسی انتزاعی است. در صورتی میخواهید یک عکس انتزاعی بگیرید و نمیدانید از کجا شروع کنید، سعی کنید توجه خودتان را بر روی یکی از جزئیات کوچک عکس متمرکز کنید.


-از رمزآلود بودن استفاده کنید
تصاویر انتزاعی به صورت عمدی چیزی را از بیننده مخفی میکنند؛ در صورتی که نتوانید سوژه را تشخیص دهید، سوژه میتواند هرچیزی باشد. این حس رمزآلود بودن میتواند یک ابزار خیلی مهم باشد.
بیننده ممکن است زمان بیشتری بر روی کار شما صرف کند و جزئیاتی را ببیند که در دیگر مواقع ممکن بود آنها را نادیده بگیرد. در برخی مواقع، این بدین معنی است که احتمال اینکه بین بیننده و عکس یک ارتباط احساسی به وجود بیاید بیشتر است.
با اینکه همیشه لازم نیست از راز پشت عکسهای انتزاعی استفاده کنید، در برخی موارد یک ابزار مفید است. میتوانید دنبال راههایی بگردید که محتوا را به اندازهای حذف میکند که توجه بیننده را به خود جلب میکند و افراد بیشتری تلاش میکنند تمامی جزئیات تصویر را مطالعه کنند تا بتوانند رازهای آن را پیدا کنند. برای برخی عکسهای خاص، این به عنوان راهی برای درگیرکنندهتر کردن عکس شما به کار میرود.


-از تجربه کردن نترسید
در عکاسی انتزاعی نسبت به دیگر سبکهای عکاسی برای آزمون و خطا دست شما بازتر است و میتوانید همه چیز از ترکیببندی تا تنظیمات دوربین را مورد آزمایش قرار دهید. به صورت طبیعی در عکاسی معمولی یک فرمول برای گرفتن عکسهای خوب داشته باشید. برای مثال باید حالت ایستادن، ترکیببندی، مدل نوردهی، فاصله کانونی و…. مشخصی داشته باشید ولی در عکاسی انتزاعی این مفهوم هیچ معنیای ندارد.